محل تبلیغات شما
#سه_الف بخش اول ﷽ سرم درد میکرد ،داشتم به مکتب میرفتم ،خیلی درگیر بودم. با پدرم چندی پیش در مورد بعضی مسائل بحث کرده بودم.من میخواستم به پیش جمال دوستم بروم اما پدرم مخالفت میکرد . جمال که دوست دوران کودکیم بود و چند سالی میشد که در کابل زندگی مینمود برایم یک پیشنهاد خوب داشت ؛اینکه درمکتب که او در آن میخواند بروم تازه قول داده بود در خانه شان به من اطاقی میدهد . از این بهتر نمیشد من که رویای دوران آغاز مکتبم رفتن به چنین مکانی بود اصلاً حق رد آن پیشنهاد

نقدی کوتاه بر نصاب کنونی و سیستم تدریس معارف کشور .

ثبت فعالیت های روزانه

اینجا افغانستان است (ا.ا.ا) بخش دوم

ا ,جمال ,پدرم ,بروم ,دوران ,پیشنهاد ,ا ا ,بخش اول ,داده بود ,بود در ,قول داده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فاستبقوالخیرات