محل تبلیغات شما



مقدمه : اموزش و پرورش یکی از امور مهم و بنیادی و یکی از نهاد های اساسی پنجگانه در جامعه میباشد برای تغیر جامعه به تغیر افکار تک تک افراد جامعه ضرورت است و تغیر افراد جامعه بدون تدریس ، القا و گشودن دریچه مغز انان ناممکن است . در کشور عزیز ما افغانستان حدود هفت درصد بودیجه سالانه به وزارت معارف کشور تعلق میگیرد . در حالیکه هنوز هم قسمتی ازجوانان و فرزندان این کشور در فقر فرهنگی قرار دارند و از سواد زندگی بی بهره اند 1 2 در این مقاله کوشیده ام نکاتی نسبتا
امروز کتابی خواندم که از آن ایده گرفتم تا تمام فعالیت های روزانه خود را در حصه های :امور شخصی ، خانواده و اجتماع و از لحاظ تقسیم بندی :اخلاق ، آموزش ، ورزش ، گفت و شنود با مردم ، دوستان و هر چیز دیگر را روزانه تبت کنم و برای اینکار یک دفترچه بزرگ را در نظر گرفته ام . این کار باعث خواهد شد تا بدانم زندگی ام به کدام سمت نمو میکند، مهمتر از همه در مورد عاداتم نیز یک صفحه در نظر گرفته ام تا تغیرات که روزانه در عاداتم به وقوع میپیوندند را نیز ثبت کنم مثلاً :ثبت
فردای آن روز قرار بود حسین کربلایی پسر حاجی عبدل همان کسی که پدرم از او برایم تعریف کرده بود ، بادام های ما را بخرد . صبح با صدای پدرم از خواب بیدار بلند شدم ، بعد از خوردن صبحانه و مصرف دوا هایم به کارکردن آغاز کردیم . حسین کربلایی نیز آمده بود با وجود که او لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کابل گرفته بود ،مجبور بود صبح تا شب بادام وزن کند ،نتیجه شانزده سال درس خواندنش شده بود کار با ترازو و اوزان که خیلی هم در کار ترازو وارد بود .
#سه_الف بخش اول ﷽ سرم درد میکرد ،داشتم به مکتب میرفتم ،خیلی درگیر بودم. با پدرم چندی پیش در مورد بعضی مسائل بحث کرده بودم.من میخواستم به پیش جمال دوستم بروم اما پدرم مخالفت میکرد . جمال که دوست دوران کودکیم بود و چند سالی میشد که در کابل زندگی مینمود برایم یک پیشنهاد خوب داشت ؛اینکه درمکتب که او در آن میخواند بروم تازه قول داده بود در خانه شان به من اطاقی میدهد . از این بهتر نمیشد من که رویای دوران آغاز مکتبم رفتن به چنین مکانی بود اصلاً حق رد آن پیشنهاد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انتقاد بلاگ