محل تبلیغات شما
فردای آن روز قرار بود حسین کربلایی پسر حاجی عبدل همان کسی که پدرم از او برایم تعریف کرده بود ، بادام های ما را بخرد . صبح با صدای پدرم از خواب بیدار بلند شدم ، بعد از خوردن صبحانه و مصرف دوا هایم به کارکردن آغاز کردیم . حسین کربلایی نیز آمده بود با وجود که او لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کابل گرفته بود ،مجبور بود صبح تا شب بادام وزن کند ،نتیجه شانزده سال درس خواندنش شده بود کار با ترازو و اوزان که خیلی هم در کار ترازو وارد بود .

نقدی کوتاه بر نصاب کنونی و سیستم تدریس معارف کشور .

ثبت فعالیت های روزانه

اینجا افغانستان است (ا.ا.ا) بخش دوم

ا ,، ,بادام ,ترازو ,صبح ,پدرم ,حسین کربلایی ,ا ا ,پدرم از ,بود صبح ,صبح تا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ماشین